من دختری هستم که با پسری آشنا شدم. پدر و مادرم از این موضوع اطلاعی ندارند، ما قراره با هم ازدواج کنیم ولی به دلیل مخالفت خانواده او به تعویق افتاده و به من گفته که حدود چند سالی باید صبر کنی تا آنها را راضی کنم. من به او اعتماد کامل دارم .حدود چند ماهه که با هم نزدیکی داریم ولی به فواصل زیاد و من هم از این موضوع رنج می برم و هم واقعا احساس نیاز می کنم. ما به قدری همدیگر رو دوست داریم که نمی تونیم از هم جدا بشیم طوری که من هیچ پسری رو به جز او برای همسری نمی توانم انتخاب کنم. سوالی که از شما دارم این است که می شود ما به هم محرم شویم ولی بدون اجازه پدر تا رابطمون به گناه تبدیل نشه؟ خواهش می کنم کمکم کنید.
پرسشگر گرامی، شما که گناه، روحتان را آزار میدهد ای کاش زودتر نسبت به مشاوره اقدام می کردید اما از آنجا که ماهی را هر موقع از آب بگیری تازه است، به ذکر نکاتی می پردازیم که موثر بودن آن تنها به خواست و اراده شما و اینکه چقدر این نکات را به کار گیرید، بستگی دارد.
غالب پسران در ابتدای راه و برای جلب اعتماد دختر، خود را علاقمند و عاشق دختر نشان می دهند اما پس از آنکه از احساسات دختر سوء استفاده کرد و از دختر به عنوان وسیله ای برای رسیدن به امیال نفسانی خود بهره برد، دختر را با هزار و یک آرزو رها کرده و به دنبال کار خود می روند. شاید الان جوابی در ذهن شما نقش بسته است و آن اینکه پسری که من با او آشنا هستم چنین خیانتی را در حق من انجام نمی دهد و او حقیقتا علاقمند و عاشق من است، اما باید در پاسخ گفت: بسیاری از دختران در ابتدای ارتباط خود با نا محرم چنین برداشتی را دارند اما پس از آنکه مورد سوء استفاده افراد فرصت طلب قرار گرفتند به ساده لوحی خود پی می برند.
چگونه می توان به قول و قرار انسانی که به راحتی فرامین الهی را زیر پا می گذارد اعتماد کرد؟ چه تضمینی وجود دارد که او به قول خود نسبت به ازدواج با شما عمل کند؟ چه دلیلی بر صحت گفتار او مبنی بر مخالفت خانواده اش با ازدواج او با شما وجود دارد؟ آیا این امر بهانه خوبی برای سوء استفاده از شما بدون هیچ قید و بند قانونی و شرعی نیست؟ به یاد داشته باشید خواستگاری آزمون عشق پسر است، آیا فرد مورد نظر که برای خواستگاری از شما تلاش نمی کند، می تواند در ادعای عشق خود صادق باشد؟ آیا او تا به حال برای راضی کردن خانواده خود با تمام وجود تلاش کرده است؟ آیا بهتر نیست از دلایل مخالفت خانواده او با ازدواج شما مطلع شوید؟ شاید آنان دلیل قانع کننده ای برای مخالفت خود داشته باشند؟ آیا خانواده شما هم با این ازدواج موافق هستند؟ و یا اینکه با این ازدواج مخالف هستند و برای مخالفت خود دلایل قانع کننده ای دارند؟ آیا پس از گذشت دو سال او موفق به راضی کردن خانواده خود می شود؟ اگر او موفق به راضی شدن خانواده خود نشد و یا به هر بهانه ای از ازدواج با شما سر باز زد، زندگی مشترک آینده شما چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟ شما از لحاظ روانی با چه آسیب هایی روبرو می شوید؟ شما از چه طریقی به ویژگی های فرد مورد نظر پی برده اید و او را شایسته زندگی مشترک با خود تشخیص داده اید؟
به هر حال ارتباط جنسی او با شما (هر چند کسی از آن آگاه نشود) برای شما عوارض و آسیب هایی را به دنبال دارد ( که ما در این مجال کوتاه در پی بیان آن نیستیم) اگر فرد مورد نظر واقعا به شما علاقمند بود به خود اجازه نمی داد تا عفت و پاکی شما را لکه دار کند و شما را در معرض آسیب های جدی روانی ، اجتماعی و ... قرار دهد.
آیا چنین فردی که فقط به دنبال هوس و بر آمدن کام خویش است سزاوار عشق ورزیدن است؟ آیا به او به عنوان یک تکیه گاه می توان اعتماد کرد؟ آیا کسی که در روابط خود با انسان فقط به دنبال منافع شخصی خود است قادر خواهد بود که در زندگی مشترک احساسات و خواسته های شریک زندگی خود را درک کند؟ آیا پسری که در مدت کوتاهی با دختر مورد نظر خود رابطه جنسی بر قرار کرده است، از انگیزه کافی برای ازدواج در آینده با آن دختر برخوردار است؟ جالب است بدانید پسران هنگام بهره بردن از روابط آزاد، عاشق پیشه جلوه میکنند اما وقتی نوبت انتخاب حقیقی برای زندگی مشترک برسد، کم اتفاق می افتد که با کسی ازدواج کنند که در دسترس آنها بوده است. اگر هم این ارتباط به ازدواج بینجامد، این زندگی مشترک، سرانجامی جز جدایی و تنفر و سوءظن نخواهد داشت.
آیا دختری که بدون هیچ قید وبند شرعی و قانونی خود را در اختیار فرد نا محرمی قرار می دهد از کشش و جاذبه لازم برای آن پسر برخوردار است؟
فرض را بر این می گذاریم که جواب تمام سوالات بالا به نفع فرد مورد نظر باشد و شما هنوز هم به او اعتماد داشته با شید، چگونه می توانید گناهانی را که در این مدت مرتکب شده اید را جبران کنید؟
پرسشگر گرامی در بخشی از سوال خود متذکر شده اید: من از ارتباط با او رنج می برم و در ضمن احساس نیاز می کنم، در جواب شما فقط یک سوال مطرح می کنم : چنانچه فردی تشنه بود و به شدت از تشنگی رنج می برد و در مقابل او فقط یک ظرف آب بود که درون آن مقداری سم ریخته شده بود آیا انسان تشنه به دلیل تشنگی به خود اجازه می دهد از این آّّب استفاده کند؟
از شما خواهر گرامی می خواهم قبل از خواندن ادامه جواب از جلو کامپیوتر بلند شوید و چند قدمی راه بروید و با دقت به سوالات بالا جواب دهید، و حداقل این سوالات را به عنوان یک احتمال بررسی کنید. حتما مطالبی که مطرح کردیم برای شما بسیار نا خوشایند است اما به عنوان افرادی بی طرف که نگران آینده شمایند این سوالات را مطرح کردیم پس در حسن نیت ما شک نکنید وبه یاد داشته باشید هر ماه با تعداد زیادی از دختران که مانند شما با آرزوی ازدواج به دام افراد سود جو افتاده اند روبرو می شویم. آنچه در این نوشته برای شما بیان می شود حاصل سالها مطالعه و مشاوره است. به یاد داشته باشید که اینگونه روابط به طور حتم آسیب هایی را بدنبال دارد، که ما به دلیل طولانی نشدن جواب از ذکر آن خودداری می کنیم. شما می توانید برای آگاهی بیشتر از آن به مقالات سایت نهاد در همین زمینه مراجعه کنید.
چه باید کرد:
1) در اولین گام به هر نحوی شده ارتباط خود را با فرد مورد نظر قطع کنید.
2) پس از آنکه ارتباط خود را با فرد مورد نظر قطع کردید در فضایی به دور ازاحساسات و عواطف زود گذر ازدواج با فرد مورد نظر را با دقت بررسی کنید، و بررسی کنید که آیا فرد مورد دارای ویژگی های حداقلی ازدواج می باشد. با دقت به سوالات زیر جواب دهید و جواب آن را در کاغذی یاداشت کنید و پس از گذشت مدتی دوباره این جواب ها را با مو شکافی بخوانید و ببینید هنوز هم همین نظرات را دارید :
- آیا او ویژگی های همسر مناسب را دارد؟
- آیا بعد از گذشت چندی از زندگی مشترک و فروکش کردن احساسات باز هم از این عشق وعلاقه خبری هست؟
- چه ویژگی هایی باعث شده است تا من به او علاقمند شوم؟
- آیا برای انتخاب او ملاک های انتخاب همسر را در نظر گرفته ام؟
- آیا انتخاب او به عنوان همسر آینده تصمیمی عاقلانه است و یا اینکه من از روی احساسات تصمیم گرفته ام؟
- آیا علاقه او به من از عشق و علاقه است و یا اینکه هوسی بیش نیست؟ من برای شناخت هوس از عشق چه کرده ام؟ اصلا عشق و هوس چگونه از هم جدا می شود؟
3) در صورتی که او دارای شرایط حداقلی همسر مناسب نبود او را برای همیشه از ذهن و خاطر خود پاک کنید، اما چنانچه او دارای ویژگی های حداقلی همسر مناسب بود، به او بگویید با توجه به شرایط موجود و فشارهای خانواده به هیچ وجه امکان ارتباط با او وجود ندارد و تنها راه پیش روی او خواستگاری از طریق خانواده است. فرد مورد نظر چنانچه واقعا عاشق وعلاقمند به شما باشد با تمام وجود برای راضی کردن خانواده خود تلاش می کند. سهل انگاری او در این امر نشانگر عدم علاقه او به شما است.
4) به یاد داشته باشید هر قدر گناه شما سنگین باشد در برابر لطف و کرم الهی قطره ای بیش محسوب نمی شود، با تمام وجود از گذشته خود توبه کنید و از خداوند بخواهید که شما را در ترک این گناه یاری دهد. در ضمن به یاد داشته باشید انسان باید در تمام تصمیمات خود راضی خدا را در نظر بگیرد، بنده ای که برای رسیدن به اهداف خود از هیچ کاری فرو گذار نیست و بدون در نظر گرفتن حقوق الهی اقدام می کند،چیزی به جزِِء سر گردانی در انتظار او نیست.
5) اشتباه در مورد ازدواج و انتخاب همسر غیر قابل جبران است. برخی اهمیت انتخاب همسر را به راه رفتن در میدان مین تشبیه می کنند که اولین اشتباه فرد آخرین اشتباه اوست، پس انسان باید در این مورد خیلی با احتیاط عمل کند و از همفکری تمام اطرافیان به ویژه والدین خود استفاده کنید. بنابراین والدین خود را در را در جریان تصمیمات خویش در مورد انتخاب همسر قرار دهید و از نظرات آنان در این مورد استفاده کنید.
6) ارتباط معنوی خود را با خدا افزایش دهید و سعی کنید لذت یاد خدا را در زندگی خود بچشید. لذت های پست و نا چیز مادی در برابر چشمان فردی که بالذت یاد خدا آشنا شد رنگ می بازد وزندگی او رنگ و بوی دیگری پیدا می کند.