چکیده: آثار و شواهد به دست آمده از شهر نشان می دهد که شهر مراغه از قدمت تاریخی زیادی برخوردار است. وجود قلعه بسیار بزرگ قزلار قلعه سی در جوار شهر، قدمت آن را به دوره ی ماناها می رساند. مطالعات انجام شده توسط مورخان نشان می دهد که این شهر در دوران اسلامی بخصوص قرن هفتم ه.ق دوران درخشان خود را گذرانده است. در این شهر رصدخانه بزرگی وجود داشت که از بین رفته است. وجود گنبدها، رصدخانه، مساجد ، حمام ها و... در این شهر نشان از اهمیت و اعتبار آن است. در این شهر ابنیه های از دوران های مختلف تاریخی باقی مانده است.
مقدمه
برای آگاهی و شناخت هرچه بهتر شهرها بررسی جغرافیای تاریخی آنها، جایگاه ویژه ای دارد. سکونت گاههای زیستی بویژه شهرها که جمعیت بیشتری را در خود جای داده اند کماکان با گذشت زمان در حال توسعه و گسترش است، بدیهی است در چنین وضعیتی می بایست راه کارهایی برگزید که شرایط لازم را برای تعادل بخشی به حیات انسان ها فراهم سازد. شناخت وضع موجود شهرهای کنونی به روش علمی و آگاهی از نارسایی ها و چالش ها ی موجود از یک سو و وجود امکانات بالقوه و پتانسیل های موثر در ابعاد مختلف طبیعی و انسانی آنها از سوی دیگر در تعادل بخشی به توسعه هماهنگ و پایدار شهری بسیار اثر بخش است. تحقیق و بررسی جغرافیای تاریخی شهر یعنی آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است و براساس آن شهر شکل گرفته و توسعه یافته است. دکتر عزیزالله بیات در کتاب خود جغرافیا را به دو دسته تقسیم کرده است: یک، جغرافیای طبیعی و دوم جغرافیای انسانی که به سابقه ی انسان و تمدن بشری می پردازد.(بیات، 1359، 10). جغرافیای تاریخی را بایستی به معنای مطالعه و بررسی جغرافیای یک منطقه در دوران های گذشته دانست که تفاوت عمده بین جغرافیا ی زمان حال که بر مبنای روابط مکانی استوار می گردد با جغرافیای تاریخی آن که عامل زمان نقش مهمی را بر عهده دارد روشن می شود، لذا در این علم روابط مکانی انسان در قلب مقاطع زمانی در گذشته مطرح می شود تا چگونگی مسایل جغرافیای امروز بشر بهتر درک شود(بیک محمدی، 1378، 15).
جغرافیای تاریخی مراغه
شهرستان مراغه دراستان آذربایجانشرقی درمشرق دریاچه اورمیه وبردامنه جنوبی کوه سهندقرارگرفته وازشمال به شهرستان تبریز و ارتفاع کوههای سهند با حداکثر ارتفاع 3710 متر واز سمت مشرق به شهرستان هشترود و رشته کوههای شرق باحداکثر 2500متر ارتفاع ازسطح دریاوازجنوب به شهرستان میاندوآب وجلگه کناردریاچه اورمیه وکوههای کم ارتفاع باحداکثر1500متر وازغرب به دریاچه اورمیه با ارتفاع تقریبی 1275متر از سطح دریامحدوداست. این شهرستان در فاصله 45 درجه و 30دقیقه تا 46درجه و37 دقیقه طول و 36درجه 52 دقیقه تا37 درجه و 38 دقیقه عرض جغرافیایی واقع شده و مساحت آن در حدود 5388 کیلومترمربع می باشد. به لحاظ پستی وبلندی مراغه دارای دو قسمت کوهستانی درشمال وشرق ونواحی پست و جلگه ای وغرب وجنوب است.(مروارید،1372، 2). درجستجوی مراغه،اولین بار به گفته بطلیموس استناد می شود که دریاچه اورمیه به علت واقع شدن درکرانه غربی «مارگیانه» (مراغه) به نام دریاچه مارگیانه ذکر نموده است. بدین ترتیب قدمت این شهر به سان قبل ازمیلاد مسیح می رسد.دیاکونوف با استفاده از مندرجات الواح آشوری از وجود یک پادشاهی نیمهمستقل به نام «اوئیشدیش» یا «ویشدیش» در سده هشتم قبل از میلاد در حدود ناحیه مراغه کنونی(دیاکنوف، 1377، 194). و در جوار قلمرو دولت ماننا و تحت نفوذ آن خبر دادهاست. اما هیچ نشانهای از قرارگاه و مرکز این دولت محلی باستانی در دست نیست. در سال ۳۶ پیش از میلاد،مارک آنتونی، سردار روم پایتخت آتروپاتکان، شهری به نام «فراعته» یا «فراسپا» را که دارای استحکامات تدافعی خوبی بودهاست محاصره کرده بودهاست که در نهایت مغلوب مقاومت آتروپاتها و پارتیان شد و عقبنشینی کرد. شهر نامبرده به احتمال زیاد مراغه کنونی بودهاست(مروارید، 1372، 63). همچنین در نوشته های مورخین وجغرافیدانان بعد از اسلام، به نام مراغه وحوادثی که به آن مربوط بوده زیادبرمی خوریم.بنابراین مسلم است که شهرمراغه ازشهرهای بسیارقدیمی ایران است ورویدادهای تاریخی زیادی رادرخود جای داده است، لیکن هیچگاه قدمت آن به دوران فرمانروایی ایلخانان مغول که مدتی این شهر را به پایتختی خودبرگزیده بودند نرسیده است.ابتدا درسال 123هجری قمری سردار عرب«مروان ابن احمد» دربازگشت ازمغان دراین شهراقامت گزید وبه آبادانی آن همت گماشت.در زمان جنگهای اعراب با«بابک خرمدین»این شهر پناهگاه قشون اعراب گردیده درفاصله سالهای 332 تا434 هـ.ق این شهردر دست دیلمیان بود دراین سال زلزله سختی روی دادکه خرابی بسیاردر شهرمراغه بجاگذاشت. تا اینکه ازسال 466مراغه جزءقلمرو سلجوقیان گردید وایشان کم وبیش درآبادانی شهرکوشیدند.در سال522خوارزمشاهیان بدان دست یافتند درسال528 ه.ق به دست سپاهیان مغول تاراج شد وبعد از656 هـ.ق که توسط هلاکوخان مغول به پایتختی انتخاب گردید روبه رونق وآبادانی نهاد.در دوران صفوی به ویژه به امرشاه طهماسب اول مساجد،مدارس وبسیاری بناهای عام المنفعه دراین شهر ایجادگردید در دوران قاجار واز زمان حکومت عباس میرزا نائب السلطنه،حکومت مراغه وحوالی آن به احمدخان مقدم وخاندان او واگذارگردید وتا پایان سلسله قاجارایشان برمراغه فرمانروایی داشتند(مروارید،1372، 343).
وجه تسمیه مراغه
درمورد وجه تسمیه مراغه عقاید ونظرات مختلفی بیان شده است. در زبان ترکی(مارا)به معنی جایگاه ومکان وسرزمین است و(آغا) نیزبه معنی بزرگ، ارباب وخان می باشد بنابراین کلمه مراغه دراصل (مراغا)بوده و سپس دراثرگذشت زمان به ماراغا تبدیل شده است. لازم به ذکر است که قبل ازاستیلای اعراب این شهربه نام دیگری ازجمله افراره رود، افرازه روم، افراهروذ، افرازه رود ، افرازهارود ، امداد رود. مراغه بعد از استیلای اعراب مراوا یا ماراوا بلاخره ماراغا (مروارید،1372، 67). واژه مراغه که آن را مشتق از کلمه مرغ می دانند نشان از طبیعت وسرسبز منطقه درگذشته دارد این واژه حداقل 1400سال قبل به کارمی رود همزمان با ورود اعراب که شرایط اقلیمی و پوشش گیاهی منطقه رابیان می دارد. بر اساس نظر جغرافینویسان عرب در سال ۱۲۳ هجری، سپاه مروان ابن محمد، والی ارمنستان و آذربایجان موقع بازگشت از جنگ مغان در این شهر توقف کرده و به مناسبت اینکه چهارپایان سپاه در خاک آن محل میغلتیدند آن را «قریةالمراغه» (به عربی: مراغة) به عربی به معنای «محل غلتیدن چهارپایان» است) نامیدهاند. احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان مینویسد: «بیگمان درستِ این نام مراوا یا ماراوا بوده و از اینرو معنی آن را جایگاه ماد توان پنداشت.(کسروی، 1317، 22). ویلسون، سیاح انگلیسی در سفرنامهاش لفظ مراغه را برداشتی از نام یک اسقف مشهور نسطوری به نام ماراغا میپندارد.برخی محققان نام مراغه را با مارکیانا که در کتاب تعلیمات جغرافیایی بطلمیوس به دریاچه ارومیه اطلاق شده، مرتبط میدانند. به عقیده دکتر عیسی بیگلو «پس از تسلط ترکان بر آذربایجان و رواج ترکی در این سرزمین نام مراغه از نام ترکی ترکیب یافت؛ در زبان ترکی، مارا به معنی جایگاه، مکان و سرزمین است. و آغا نیز در این زبان به معنی بزرگ، ارباب، خان و امیر است. بنابراین کلمه مراغه در اصل ماراآغا و به معنی جایگاه بزرگان و خوانین بودهاست سپس در اثر گذشت زمان به ماراغا و مراغه تبدیل شدهاست. با توجه به اینکه از روزگاران قدیم، شهرستان مراغه یکی از مناطق آباد و پرجمعیت و مهم آذربایجان بودهاست و مورد توجه اشراف و بزرگان و امرا قرار میگرفت، این نام بیمناسبت نبودهاست.»(مروارید، 1372، 67).
آثار تاریخی مراغه آثار تاریخی وباستانی مراغه
شهرستان مراغه با300 اثرتاریخی و تپه های باستانی جزو10 شهرستان دارای بافت غنی وتاریخی وفرهنگی محسوب می شودکه به چند نمونه اشاره می کنیم: گنبدسرخ مراغه،گنبدغفاریه، گنبد مدور، گنبدکبود،مقبره آقالار،مقبره اوحدی،رصدخانه مراغه،مساجدمراغه،کاروانسراهاوخانه های قدیمی،کلیسای هوانس،موزه های مراغه،قلعه وغارقیزقلعه سی،گویجه قلعه،حمام صفوی ،تپه های باستانی مراغه،معبد مهررورجوی.
قلعه قیز قالاسی
این قلعه وغارمجاورآن ازآثار تاریخی دیدنی مراغه محسوب می شود که در20 کیلومتری جنوب مراغه و درسمت جنوبی دره عمیق کوههای گوی داغ(کوه کبود) واقع شده است طول غار مجاور قیز قالاسی حدود35متر وعرض آن 24متر وارتفاع آن حدود 20متر وارتفاع کلی این غار و قلعه نسبت به دره عمیقی که در مقابل وجود دارد حدود1800 مترتخمین زده می شود و ارتفاعات پشت قلعه باقیمانده حصاری خشتی دیده می شود(عالم،پوررجبی 1383، 73). کارشناسان از بررسی آثار فرهنگی و بقایای معماری ونوع حجاری وکنده کاری های باقیمانده آن رابه دوره مانناواه رارتو نسبت می دهند این قلعه در دوران اسلامی نیز از اهمیت زیادی برخوردار بوده واز ویژگیهای بارزآن استفاده ازحصیردرکف سازی بوده. (پوررجبی ،1383،84). و بنا به عقیده برخی محققین این قلعه احتمالا رویین دژ بوده است و به گفته مینورسکی در دوره سلسله احمدیلیان توسط زنان اداره می شده است.(بهارتاش،1387، 11).
گویجه قلعه
گویجه قلعه شاهکار هنری حجاری مانناها(احتمالاًاورارتو هم باشد)ایران زمین متعلق به هزاره اول قبل از میلاد مسیح در ضلع شرقی ارتفاعات کوه های گویجه قلعه بخش قوری چای غربی واقع شده است. وجه تسمیه قلعه احتمالاً به خاطر وجود سنگ های سبز رنگ در ضلع شمالی قلعه گرفته شده و در آن دوران از این قلعه به عنوان یک دژ دفاعی و نظامی استفاده می شد.گویجه قلعه کاملاً دردل کوه حجاری شده به طوری که محوطه آن به طور کلی بر روی صفحه ای از سنگ قرارگرفته و دارای قسمت های مختلف شامل آب انبار،راه پله های دسترسی ، سکوهای اقامت دخمه و تالار اصلی بوده و هم اکنون هم این بخش ها قابل رویت است.از ویژگی های منحصر به فرد این قلعه مورد استفاده قرارگرفتن آن دردوران مختلف تاریخ به ویژه دوره میانی اسلامی است که دراین دوران ابنیه و متعلقاتی نیز به آن اضافه شده و گورستان مربوط به دوره سلجوقی واقع در ضلع جنوب شرقی قلعه از جمله ابنیه های اضافه شده بعد ازاحداث این قلعه است. این قلعه دارای طبقات مختلف به شکل سکو بوده که به صورت طبقات سنگی از صخره های خود قلعه حجاری شده و 30 پله ی 30 سانتی متری آن نیز توسط حجاران آن زمان از صخره های خود قلعه برای اتصال و دسترسی به طبقات فوقانی دارای شیب های تند ، حجاری شده است.زاویه تالار قلعه حالت قوسی مانند و سقف آن به صورت مسطح بوده و درگوشه ضلع شمالی آن یک روشنایی به ابعاد 90 در70 سانتی مترایجاد و احتمال می رود به عنوان نورگیراز آن استفاده می شد. درآثار باقیمانده قسمت های مختلف قلعه ، سوراخ هایی در ورودی اتاقک ها و محل های مختلف وجود دارد که به عنوان پاشنه " در" سمت بالای قرنیز کار شده در بیرون و درون ورودی دیده می شود. این قلعه آب انبار بسیار زیبایی را دردل خود از صخره های حجاری شده جا داده و برای ذخیره آب مورد نیاز بکار می رفته و هم اکنون نیز در داخل آن آب ذخیره می شود،این آب انبار از دو قسمت تشکیل شده که اولین محوطه آن به ابعاد 100 در150 سانتی متر بوده و ازیک ورودی دیگر 70 در100 سانتیمتری به صورت طاق مانند می توان به داخل آن وارد شد.آب انباربه صورت ماهرانه ای دردل صخره ای درابعاد چهار در شش متر با سقف قوسی مانند حجاری شده و در ضلع شمالی تالار قلعه قرار گرفته است.طاق نمای موجود در داخل آب انباراهمیت و زیبایی آن را چند برابرکرده و به جرات می توان گفت یکی از زیباترین آب انبارهای آذربایحان شرقی محسوب می شود. قلعه تاریخی گویجه قلعه در 15کیلومتری خداجو و در دهستان قوری چای بخش سراجو واقع شده که در سال 1382 به شماره 10471 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.(بروشور میراث فرهنگی 1390).
معبد مهر ورجوی معبد مهر
«این بنا معبدی است که به تمامی در عمق زمین کنده شده و جز ورودی دالان مانند سراشیب مقابلش راه دیگری نداشته است. وجود اطاقها و واحدهای مختلف در پیرامون تالار بزرگ و وسعت قابل توجه تالار حاکی از آن است که این مجموعه یکی از بزرگترین معابد مهری به شمار میرفته است». ( ورجاوند، 1355، 12). و با توجه به این که مشخصه معماری صخرهای تا دوران هخامنشی سطوح مسطح و راست گوشه بدون خطوط منحنی چه در درگاهها و چه در پوشش سقفها میباشد و این همان نکتهای است ما را به پیشینهی معبد مهرورجوی و به دورهی اشکانی رهنمون میشود. فضاها و عناصر خمیده و بیز هستند که در مقطع تاریخی اشکانی مورد استفاده قرار گرفتهاند. از دلایل تغییر فرم عناصر معماری از مسطح به خمیده را میتوان حاصل پیشرفت معماری به خصوص پیشرفت ایرانیان در ایجاد پوشش طاقها با استفاده از مصالح متداولتر و بدون احتیاج به چوب و به خاطر دوام بیشتر آن دانست که از دوره پارت این تغییر بصورت چشمگیر دیده میشود. (گیرشمن، 1370، 2). این بنا را به دوره اشکانیان نسبت می دهند. ورودی بنا شامل راهروی پهنی است که با شیب متوسط در سنگ کنده شده است. عرض راهرو در قسمت جلو 2/7 متر و در انتها 2/6 متر و عمق قسمت سر پوشیده آن حدود 7/4 متر است. البته در خاکبرداریهای اخیر در سال 81 و 82 در بخش ورودی پلههایی مربوط به دوره ایلخانی پدیدار شد که معلوم گشت سطح شیبدار به مرور زمان بوجود آمده است. در انتهای این فضا، ورودی دیگری به عرض 8/1 متر در سنگ کنده شده است که با عبور از آن میشود به محوطهی وسیع و بزرگ تالار مرکزی وارد شد بر روی جرز سمت چپ ورودی مستطیل شکل نقش حجاری شدهای شبیه گل و برگ وجود دارد. ولی با توجه به نوک و انتهای آن میتوان این نقش را شبیه به مار دانست. طرحی که نظیر آن را در برخی از حجاریهای ستایشگاههای مهری موجود در روم، واتیکان و رومانی شاهد هستیم. (ورجاوند، 1355، 14). یک ورودی عریضی دارد که 20/7 متر تا 70/4 متر متغیر است . طول نیایشگاه از باتدای ورودی تا انتهای محرابه آن 38 متر است در سمت چپ قسمت ورودی یک فضای در دل صخره کنده شده است ، که دارای طرح جالبی است پلان آن به صورت مربع است و ابعاد آن 10×10 متر است در وسط یک ستون بسیار قطور بصورت هشت ضلعی باقی گذاشته شده است که قطر آن حدود 5/5 متر بالغ می شود. این ستون با جرزهای صخره ای اتاق بزرگ 10×10 را به چهار قسمت تقسم کرده است، که دو قسمت آن بصورت گنبدی مدور بالای جرزها تراشیده شده است و به این صورت تبدیل به چهار اتاق صخره ای گنبد دار گردیده است . در بالای گنبد هر کدام از قسمت های چهار گانه یک نور گیر مدور تراشبده شده است که روشنایی محوطه داخلی را کاملاً تامین می کند گذشت زمان موجب وسیعتر شدن نورگیرها شده و قطر آنها به صورت تناسب افزایش یافته است و موجب هجوم بیشتر عوامل مخرب بداخل آن گردیده است . فضاهای کوچک چهار گانه داخلی در قسمت سقف به وسیله قوسهای تراشیده زیبایی به شکل کلیل از همدیگر مجزا میشود. ستون عظیم داخلی دارای محراب گونه اسلامی است و در سه ظلع آن 6عدد طاقچه به صورت دو طبقه کنده شده است. که در بالا دارای قوس هستند وکاملا همانند طاقچه های دوران اسلامی است و به طور کل درکندن این اطاق با پلان مربع از یک نقشه از پیش طراحی شده استفاده شده است و به نظر میرسد که این قسمت در دوران اسلامی کنده شده و یا حداقل تغییرات بسیاری در این دوره برآن اعمال شده است. فضای داخلی صخره در قسمت شرق خود،اتاقکی دارد که سقف آن تا حدی شبیه به سقف معبد رصد خانه مراغه است ارتفاع اتاق مربع 90/1متر است. در محوطه داخلی آن در چهار ناحیه از جداره های صخره ای آن آیات قران را به خط ثلث تراشیده اند که به مرور زمان بعضی قسمتهای آن تخریب شده است و به نظر میرسد زمانی عمدا قسمتهایی از آن راتخریب کرده اند. تصویر شماره 1آیه 129سوره آل عمران است وبه این صورت خوانده می شود،((و لله ما فی سماوات وما فی الارض یغفر لمن یشا یخذب من یشا والله غفور رحیم))، (هر چه در آسمانها وزمین است همه ملک خداست،هر کس را خواهد ببخشاید و هر که را خواهد عذاب کند خداوند بسیار آموزنده ومهربان است) راهرومدخل مستقیماً به یک محوطه سرپوشیده ای با پلان مستطیل شکل وارد می شود که وسعت قابل توجه دارد و 5/12 متر طول و حدود 5/6 متر عرض دارد این فضا که یک فضای مکعب مستطیل است در قسمتی از یک سقف نور گیر بزرگ داردو دیوار های داخلی آن و نیز دیواره بیرونی سمت ورودی دار نقوش گل و گیاه است. این محوطه که حالت شبستان را دارد،بزرگترین محوطه این مجموعه است و در پیرامون خود چهار اتاق مدور گنبددار دارد.آنها نیز بوسیله نورگیر بالای گنبد روشنایی کافی دریافت میکنند بعضی از این آتاقها دارای طاقچه هستند به طوری که اولین اتاق سمت راست ورودی 5عدد طاقچه دارد و اتاق مدور سمت راست یک قبر در داخل خود دارد. بزرگترین اتاق مدور مسجد امام زاده معصوم در راستای راهرو تالار بزرگ قرار دارد و قطر آن 6 متر است و در انتهای خود یک محراب پیچیده ای دارد. این اتاق مدور از دو جناح با تالار بزرگ ارتباط پیدا می کند یکی به صورت درگاه مستقیم ودیگر با یک راهروی پیچیده که اتاقها و تونل ها مسر آن را شکل می دهند.یک محراب مانند مقبرس کاری در ابتدای سمت راست تالار وجود دارد در دوره اسلامی قرن 7 یا 8 هجری ساقه(دور گنبد آن را تبدیل به مقرنسهای زیبایی نموده و قطار بندی جالبی دور تا دور آن تراشیده است. یکی از عناصر پنج ضلعی آن را در قسمت داخل تبدیل به عناصر گره چینی نموده اندکه شاید در نظر بوده که همه آن ها را به صورت گره چینی زی بایی با نقوش هندسی بتراشند که این کار متوقف شده است. گویا(( واریک بال))آنرا بررسی نموده است و کسب هنری آن به قرن هشتم هجری (اواخر قرن 13 واوایل قرن 14میلادی) نسبت داده است. وی از روی کسب کنده کاری صخره ای آنرا پذیرفته است که این مجموعه دارای کسب وسنت محلی بوده و مجددا اواخر دوره ایلخانی فعال شده است .ور جاوند نیز عقیده مشابهی دارد و آنرا یک معبد مصری دانسته و تغییرات بعدی را در قرن 8 می داند و آنرا با نیایشگاه ،قدم گاه مقایسه کرده است. بدون شک نیایشگاه ،امام زاده معصوم در روزگار قبل از اسلام یک معبد میترایی یا همه پرستی بوده است و تا کنون سه عدد از این پلان در آذر بایجان شرقی شناخته شده است .ودر دوره اسلامی آنرا محدود تراشیده شده و به صورت یک خانقاه و محل تجمع عرف ومشایخ تبدیل کرده اند .قبرستان اسلامی در کنار آن بیانگر این مسئله می باشد و این معابد جز آن دسته ازمعابد مهر پرستی می باشند که در دوران تاریخ ایجاد شده ویک همزمانی بین آنها وجود دارد. و با مشخصاتی که مجرای آئین میترایی تا بحال کشف وتوصیف شده است مطابقت بسیار دارد. وضع کلی بنای(کنده)این قسمت از امامزاده (اتاق مدور بزرگ) به خوبی میرساند که به نیایشگاهی بسیار قدیمی تعلق داشته است حالت خاص محراب آن با طرح محراب بسیاری از معابد مهری یا محرابه ها شباهت دارد وبا توجه به وسعت نیایشگاه میتوان گفت که در دوران رونق مجدی با شکوه بوده است. تمام قرائن و شواهد چنین مشخص میکنند که کندن این معبد مدت زیادی طول کشیده است.بنای مربع شکل که شرح آن داده شد معبدها به نظر میرسد به اصطبل تبدیل شده که لازمه یک خانقاه بوده است.(شکاری نیری ،1371، 179).
رصد خانه مراغه
درباره زمان بنای رصد خانه مراغه، بویژه سال شروع آن اختلاف نظری در نوشته های مورخان وجود ندارد و تمامی آنها از جمله کتبی و صاف – صفوی و حاجی خلیفه سال واحدی را بیان می دارند که عبارت است از سه شنبه چهارم جمادی الاول سال 657 هجری قمری برابر آوریل – مه 1259 میلادی. همانقدر که سال آغاز بنای رصد خانه مشخص است .سال پایان ساختمان آن غیر معلوم است و اشاره روشنی در این باره وجود ند ارد. بنا به گزارش خود نصر الدین ، هلاکو در سال 622 به رصد خانه میرود و از ستاره شناسان به اصرار می خواهد تا اینکه «رصد» را به زودی به پایان رسانند . بنا بر نوشته وصاف، میر خوند و خواند میر ساختمان رصد خانه به هنگام ترک هلاکو 664 هجری (1256م) هنوز پایان نیافته بود. (ورجاوند،1366، 147) . رصد خانه مراغه نخستین بنای عصر ایلخانی است که یک سال پس از انتخاب مراغه به عنوان پایتخت هلاکوخان در 657 هـ.ق بوسیله خواجه نصیر الدین طوسی ساخته شده احداث این رصد خانه حدود 12 سال طول کشیده است. خواجه نصیر با گرد آوری دانشمندان مختلف از اقصی نقاط جهان و نجات آنان از یورشهای مغولها و نیز با گرد آوری کتابخانه عظیم،این محل را به بزرگترین مرکز علمی جهان در آن دوره مبدل ساخت و موجبات تدوین زیج ایلخانی را فراهم نمود. این مجموعه از بخشهای مختلفی چون برج مرکزی،کتابخانه،واحدهای مدور پنجگانه و دیگر واحدهای کارگاهی از جمله ریخته گری و محل ساخت ابزارآلات تشکیل می شد. ساختمان مرکزی رصد خانه بنای رفیعی بود و برج بلندی داشت که گنبدی روی آن به ترتیبی بنا شده بود که نور آفتاب از موقع طلوع تا غروب از سوراخی که در گنبد تعبیه شده بود داخل بنا می شد و بدان وسیله حرکت ظاهری خورشید از لحاظ درجه و دقیقه معلوم می گشت و اندازه گرفتن زاویه آفتاب در فصول مختلف و تعیین زمان امکان پذیر می گردید.
وضع این گنبد و تالار داخلی آن چنین بود که شعاع آفتاب در روز نوروز به (عقبه ) می افتاد،در داخل بنا اشکال وصور ،کره های مختلف و حوامل و تدویر ات و تمثیل های منازل ماه و بروج دوازده گانه وهمچنین تصویرها و نقشه های کره زمین هفت اقلیم ربع مسکون،طول روزها و شبها ،عرض جغرافیائی مواضع مختلفه و اشکال جزیره ها و دریاها تهیه شده بود. خواجه برای تکمیل رصد خانه و مراجعه به منابع نجومی و علمی آن روز کتابخانه ای با چهارصد هزار جلد کتاب در جوار آن تشکیل داد و برای منجمان شاغل در رصد خانه،خانه های سازمانی بنا نهاد. طول این رصد خانه تقریبا 356 متر و عرض آن در حدود136 متر بوده است (کامبخش فرد ، 1373، 353). شهر مراغه را با نمای سر سبز فراوانی در بر گرفته است. جانب شمال و شمال غربی شهر مراغه و با فاصله کمی از آخرین حد شهر، یک رشته ارتفاعاتی قرار دارد که تا دامنه سهند ادامه می یابد. بلند ترین این ارتفاعات در کنار شهر،تپه ای است رسوبی که جهت طولی آن در امتداد شمال جنوبی قرار قرار گرفته است. در سمت غربی تپه مزبور کشتزارهای دوآبادی «طالب خان» و«جاجی کرد» قرار دارد و در دور دست ها منظره زیبای دریاچه ارومیه به چشم می خورد. این ته کمان است که در محل به نام «رصد داغی» معروف است و ویرانه های رصد خانه مراغه بر فراز آن قرار دارد. این تپه شبیه یک نان سنگک است که در جهت شمالی-جنوبی قرار گرفته است. اندازه های تپه را با توجه به نقشه با خطوط میزان می توان چنین تعیین کرد: بلندترین طول تپه نسبت به بلندترین سطح آن بر روی منحنی میزان 1562 برابر 500 متر است. بیشترین عرض تپه در سمت جنوب بر روی همان منحنی میزان برابر206 متر. عرض تپه در وسط و در حدود پشت حصار شمالی 212 متر و در حدود میانه نیمه شمالی جایی که تپه شروع به باریک شدن می کند 142 متر و کمترین عرض تپه برابر46 متر است. اندازه های بالا بر روی منحنی میزان1560 یعنی دو متر پائین تر تغییر می کند و اندازه های بزرگتری را بدست می دهد که عبارت اند از: بلند ترین طول تپه برابر 528 متر،بیشترین عرض در سمت جنوب 222 متر، عرض تپه در وسط و در حدود پشت حصار شمالی برابر 222 متر و کمترین عرض تپه در سر شمالی حدود 60 متر است. ارتفاع سطح تپه نسبت به انتهای خیابان خواجه نصر با توجه به خطوط میزان، 110 متر است.ارتفاع سطح تپه از کف دشت در سمت غرب خیلی افزونتر از آن است.کف بنا های صخره ای از سطح تپه 32 متر پائین تر قرار گرفته است.(ورجاوند،1366، 157).
گنبدسرخ مراغه
این برج در جنوب غربی مراغه واقع شده و از قدیمیترین آثار دوره سلجوقی است تاریخ احداث بنا بر اساس کتیبه کوفی سر در بنا سال 542 هـ.ق است. شیوه خاص معماری آجری وتزئینات هریک از طاق نماهای این اثر راکاملاَ برجسته کرده و برابر نظراریک شرودر در کتاب صنایع ایران تزئینات ستون های آجری نمای ورودی آن ازشاهکارهای معماری آجری جهان است.تلفیق کاشی وآجر در عصرسلجوقی برای اولین باراز این اثرآغازشده واستفاده ازکاشی بصورت محدود در نمای ورودی ودربالای سر درآن به شیوه هنرمندانه جلوه خاص به این بنا بخشیده است.(پوررجبی،80،1383). نمای خارجی گنبد مرکب از طاق نماهای است که در هر طرف آن دو طاق نما از سنگ و آجر سرخ ساخته شده است.(گدار، 1314، 286). گنبد سرخ مراغه دارای گنبدی دو پوش بوده است. پوشش داخلی آن بصورت عرقچین می باشد پابرجا است؛ اما پوشش خارجی آن به شکل هرمی بوده و کاملا فرو ریخته است. بنا به یک فرضیه مردم محلی معتقدند که این گنبد هرمی توسط مردم تخریب شده و داخل گنبد اشیای عتیقه ای بوده که به سرقت رفته است.(بهارتاش،1387، 50).
برج مدور
این برج درفاصله 1متری برج مادرهلاکو قراردارد.بنای ظاهری ساده دارد واز دوطبقه تشکیل شده سردابه واتاق فوقانی واحتمالاًقبری که درسردابه وجود داشت ازبین رفته؛ سر در ورودی برج مدوراست و مانند گنبدسرخ باقاب و طاق هلالی شکل درگاه را احاطه نموده است در بالا و همچنین زیر طاق هلالی برج کتیبه ای به خط کوفی با نقوش پیچیده از آجر و کاشیهای فیروزه ای به چشم می خورد که بنای آن را ماه رجب سال563 هـ.ق ذکرکرده است. از ویژگیهای خاص این بنا علاوه آجرچینی زیبای ضلع بیرونی سر در ورودی آن است که از تلفیق کاشی وآجرنمای قابل توجهی پدیدآورده است. قسمت داخلی برج دوازده ضلعی است و تزئینات آن به مرور از بین رفته است.(پور رجبی،80،1382). ارزش این بنا به ویژه در این است که به خوبی نمایانگر ترقی نمای مینایی طی دوران کوتاهی است که میان تاریخ احداث این بنا و تاریخ انجام گنبد سرخ قرار گرفته است.(آثار ایران،296).
گنبدکبود
این گنبد به مقبره مادرهلاکو نیزمعروف است درحدود10متری برج مدور واقع است دراین برج کتیبه ای که تاریخ بنای آن را معلوم نماید وجود ندارد ولی کارشناسان آنرا مربوط به دوره سلجوقی دانسته اند وتاریخ بنای آن را به سال 593 هجری نسبت می دهند عده ای نیز به علت انتساب برج به مادر هلاکوآنرا متعلق به دوره مغول میدانند ولی به نظر آندره گرار معمار و باستان شناس فرانسوی تاریخ بنای برج باید مربوط به قبل ازهلاکو باشد. گنبدکبود داخلی است که در زوایای دوگانه آن ستونی مدور باتزئینات تخمیری تعبیه شده که تا زیرطاق های موجود ادامه می یابد زیرا قوس طاق نماها با سه ردیف مقرنس ساده وتزئینات پرکارمقطی زیبا زینت یافته است در زیر گنبداز داخل یک حاشیه ازکتیبه گچ بری به خط نسخ ازآیات سوره 67 قرآن مجید به چشم می خورد همچنین کتیبه هایی باخط ثلث بصورت نواری در سرتاسر بنا و بالای هریک از طاق نماها جلوه خاص بخشیده است.(پوررجبی،1383، 81).
گنبد غفاریه
گنبدغفاریه مراغه درشمال غربی شهرمراغه کنار رودخانه صوفی چای قرار دارد.گنبد غفاریه بنای چهارگوش آجری است که هر چهار زاویه اش با ستون هایی با نقش لوزی ساخته شده اند این گنبد در دوره ایلخانان و در فاصله بین سالهای 725 تا728 هجری ساخته شده بنای مذکور مکعبی شکل بر روی سکوی سنگی ساخته شده ومانندگنبد سرخ طراحی شده است وتوسط حاکم مراغه بنام امیر شمس الدین قراء سنقرالچرکسی منصوری ساخته شده و هدف از ساخت آن جلب رضایت ایلخان اعظم سلطان ابوسعید بهادرخان بوده لیکن ابو سعیدبه خاطرخشنودی ممالیک مصر دستور قتل امیرشمس الدین را در خفاء صادرکرده و پس از آن وی را در سردابه این گنبد دفن می کنند.
وجه تسمیه نام بنا مربوط به فرد متمکنی است به نام نظام الدین احمدبن حسین غفاری که در مسیر بازگشت ازحج درمراغه اقامت گزیده، عمارتی را درکنار این گنبد احداث مکانی را به آن وقف می کند و از این زمان گنبد مذکور به غفاریه مشهور می گردد.(پوررجبی،76،1383). این بنا، بنایی است مربع از آجر سرخ که بر زیر بنایی از سنگ نهاده شده است. در میان این زیر بنای سنگی مردابی تعبیه کرده اند. در چهار گوشه ساختمان نیم ستون های از آجر زرد و قرمز است. کتیبه سردر با حروف آبی سیر در زمینه آبی روشن قرار دارد.(معماری اسلامی ایران، 1346، 184).
مقبره آقالار
بنای مقبره به دستورظل السلطان وبه خاطراحترامی که به مرادخود میرعبدالفتاح موسوی داشته بر روی مزار وی احداث شده است.این بنا در سال1247 هـ.ق توسط حاج عباس علی مرمت گردیده این مقبره بعدها به محل دفن بزرگان،عرفاوشیوخ مراغه تبدیل شده وشخصیت هایی چون شاهزاده رضاقلی میرزا متخلص به مجنون علیشاه و....درآن دفن شده اندبراین اساس بنا به مقبره آقالار معروف شده است.(باباپور بیگ.67.1388). این بنا در سال 1381 هجری شمسی پس از مرمت به موزه تبدیل شده وتحت عنوان (موزه سنگ نگاره ها)آثار نفیسی ازسنگ مزارهای تاریخی و ارزشمند منطقه را در خود جای داده است.
کلیسای هوانس
در روزگار صفویه در شهر مراغه ارمنیان کلیسای هوانس را ساختند. صحن کلیسا مستطیل شکل است. طول ضلع خارجی کلیسا 5/18 متر و عرض آن 5/12 متر است. صحن کلیسا دو ردیف ستون چوبی استوانه ای دارد که در نوع خود بی نظیر است. هر ردیف شامل سه ستون است. ستون های مزبور صحن کلیسا را به سه نف(ناو) تقسیم کرده اند. در سال 1970 میلادی با کمک داوید هاروتیان سقف کلیسا و گچ کاری های دیوارهای داخلی کلیسا مرمت کاری شد و با هزینه خانم هاروتیونیان در سال 1978 میلادی بام کلیسا شیروتنی شد.(بیگ باباپور186.1388).
کاروان سرا کاروانسرای خواجه ملکم
مـوقعیـت بنـا : مراغه، خیابان خواجه نصیر، مابین میدان خواجه نصیر و میدان مصلی، محله سالارخانه، سرای خواجه ملکم. شـرح مختصـری از بنـا : عصر طلایی کاروانسراها در ایران متعلق به دوره صفویه و اوائل قاجار می باشد. بنا به گفته صاحبان قدیمی حجره ها، در این سرا (کاروانسرا) سنگ نوشته ای در زیرزمین قسمت جنوبی وجود داشته که تاریخ بنا را 300 سال پیش نشان می دهد، اما متاسفانه امروزه روی آن با سیمان پوشانده شده است. این بنا به نام آقای ملکم آفتاندینان معروف به خواجه ملکم که شخصی ارمنی و تاجر بوده ثبت شده است و بنا نیز به نام ایشان معروف است.مشخصـات فنـی بنـا : این بنا در قسمتهای مختلف از یک تا سه طبقه تشکیل یافته است. ورودی بنا که از محله سالارخانه می باشد بوسیله یک درب بزرگ چوبی (قدیمی) که سردر آن در قسمت داخلی فرو ریخته است به حیاط مرکزی که در گذشته نهر آبی نیز در آن جریان داشته است متصل است و دور تا دور آنرا حجره هایی با سقف کاهگل که بر روی حصیری که بعنوان عایق نم زدا استفاده شده در برمی گیرد. ورودی دیگر بنا در قسمت غرب است که به میدان آردفروشان سابق منتهی می گردد. در این قسمت نیز چون قسمت شرقی بناپای طاق سردر و قسمت خیز آن در دیوارها کاملا مشهود است، ولی از تصاویر باقیمانده به خوبی دیده می شود که این قسمت دارای طاق (پنج او هفت) با آجرکاری خفته راسته بوده است. مصالح بکار رفته در این بنا عبارتند از: 1- قلوه سنگ در پی ها 2- سنگهای تراشیده (سینجان) در ازاره ها 3- آجرهای چهار گوش در اطراف سنگهای ازاره 4- در قسمت غربی بنا خشتهای از پشت آجرهای ریخته به چشم می خورد.نـوع مـالکیـت بنـا : مالکیت بنا خصوصی است.قـدمت بنـا : قاجاریه نـوع بهـره بـرداری و خصـوصیـات بـارز بنـا :در حال حاضر این بنا یک مکان تجاری است که سابق بر این محلی جهت سبزه پاککنی و بسته بندی سبزه ها جهت صادر کردن به کشورهای خارجی بوده است. امروزه از حیاط بنا به عنوان پارکینگ خودرو و از حجره ها بعنوان مغازه های خواربار فروشی (عمده فروش) استفاده می گردد. طاق و قوسهای بکار رفته در بنا و نحوه قالبندی پنجره ها از خصوصیات بارز بنا بشمار می رود. تـزئینـات بکـار رفتـه : 1- طاق و قوسهای کلیل تزئینی با آجرکاری زیبا. 2- پای ستونهای سنگی زیبا با ستون های چوبی و سرستون های چوبی ساده. 3- پنجره های چوبی با طرح زیبای شمسه. 4- نقاشی روی گچبریهای ترنجی و نقوش هندسی. 5- طاق خنچه پوش زیرزمین بخش غربی که دارای ورودیی با طاق کلیل و طاقچه هایی با قوسهای هلالی می باشد. 6- آجرکاری بالای در و پنجره ها .تـوضیحـات ضـروری و اختصـاصی بنـا : شایان ذکر است که ساخت و ساز بدون در نظر گرفتن بافت سنتی سرا و کلیه حجره ها در شرف انجام بود که با دخالت اداره میراث فرهنگی از تبدیل بقایای حجره های سنتی به مغازه های مدرن ممانعت بعمل آمد.(بروشور میراث فرهنگی، 1390)
غار هامپول
غار هامپول(پامپوئیل) معروف به غارکبوتر درچند کیلومتری آبادی گشایش در مسیر رودخانه مردق قرارگرفته است. دهانه غارتقریباَ در حدود 10×5 مترمی باشد.دهانه غار از دره پایین کوه (دره مردق) دیده نمی شود این غار فاقد سنگ های استالاگمیت زیبا است . فقط اهمیت آن به خاطر وجود چند چاه مخوف و وحشتناکی است که به صورت تنوره های سنگی و تالارهای بزرگ دیده می شود. در ابتدای ورود به این غارکتیبه ای به زبان روسی دیده میشود که تاریخ آن 1295می باشد از دهانه غارکه وارد می شویم به میدان وسیعی می رسیم که در سقف آن دوحفره وجود دارد که احتمالاَ خوابگاه کبوتران می باشد درقسمت شمال شرقی تر میدان رهروی به میدان دوم قرار دارد که درمیدان دوم چهارراه وجود دارد که دوتایش به میدان اول منتهی می شود یکی به سمت داخل غار و راه بعدی که مسیرش راهرو تنگ میباشد. به میدان دیگری بازمی شود که در دیگر غارها می باشد.به جزمیدان اول ودوم هرساله تغییرات زیادی در داخل غار به چشم می خورد به هر حال عظمت تالارها وعرض وطول این غارانسان رابه شگفتی و وحشت دچارمی کند.هوای غار بسیار مرطوب و درانتهای آن هوای کافی جریان ندارد.به علت این که غارهمیشه پرازکبوترمی باشد بنام غارکبوترمشهوراست. (مروارید،21،1372).
از سایر آثار تاریخی مراغه می توان به: مسجد جامع، مسجد آقا محمد تقی، مسجد ملارستم، مسجد شیخ تاج، مسجد حاج الهوردی، مسجد نجار آباد، مسجد باش قاپان(کربلا)، مسجد شریف خان، مسجد شیخ بابا، مسجد چهل پا(قرخ آیاق)، مسجد طاق، مسجد معزالدین و مسجد زمی از حمام های تاریخی می توان به حمام خان، حمام خواجه نصیر، حمام چایچی، حمام حاجی غفار از خانه های قدیمی خانه پیر، خدایاری و زارعی می توان اشاره کرد.
بحث و نتیجه گیری
پدیده ی زیست در سراسر جهان واقعیتی است که با شرایط ناحیه ای و محلی پیوند می خورد، چرا که شرایط حیات به سبب موقعیت و وجود تنوع در محیط جغرافیایی یکسان نبوده و می توان در فاصله چند کیلومتر به کلی دگرگون شده و شرایط دیگر حاکم گردد، استقرار، گسترش و عملکرد سکونتگاه های زیستی متاثر از عوامل طبیعی، انسانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سایر موارد است که هر کدام از این عوامل به نحوی در شکل گیری شهر و نقش آن سهیم اند. شهر مراغه نیز همانند دیگر سکونت گاههای زیستی کشور از چنین شرایطی تبعیت کرده و می کند. از جمله عواملی که از دیر باز نقش مهمی در مکان گزینی سکونتگاههای شهری داشته و موجب ایجاد ارتباط و داد و ستد بین شهرها و روستاها می شده است، آب است. یقینا این عامل در ایجاد شهر مراغه نقش بسیار مهمی داشته است. بطوری که امروزه این عامل را در ادامه حیات مراغه کماکان می توان به وضوح مشاهده کرد. وجود سد علویان بر روی رودخانه صوفی چای موجب تامین آب شهر و بهبود وضع کشاورزی منطقه شده است. وجود آثار تاریخی فراوان در این شهر به نوعی معرف هویت تاریخی و فرهنگی این شهر است. مثلا وجود رصد خانه خواجه نصیرالدین طوسی در قرن هفتم هجری قمری نشان می دهد که در این شهر علم نجوم چه جایگاه رفیعی داشته است و دانشمندانی از اقصی نقاط دنیا در این شهر گرد هم آمده بودند و به مطالعه نجوم می پرداختند. از جمله نکات دیگر که در نتیجه گیری این تحقیق قابل بحث است سرسبزی مراغه که به نوعی حکایت از وجود باغات فراوان در این شهر است که از قدیم الایام مورد توجه بوده و باعث پایتخت شدن مراغه در قرن هفتم هجری دارد.
منابع
- بهار تاش، مهران(1387)، گنبد سرخ مراغه نمادی از مکتب معماری آذربایجان، ناشر مولف، تبریز.
- بیات،عزیز الله(1359)، جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران، دانشگاه ملی تهران، تهران.
- بیک محمدی، حسن(1378)، مقدمه ای بر جغرافیای تاریخی ایران، دانشگاه اصفهان، ص 10.
- بیگ باباپور، یوسف(1388)، مزارات سنگ نوشته ها و اسناد، انتشارات مجمع ذخایر اسلامی، چاپ اول، قم.
- دیاکنوفوف(1377)، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات علمی فرهنگی، تهران.
- - شکاری نیری،جواد(1371)، "معماری صخره ای در آذربایجان و زنجان" پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس.
- عالم پوررجبی،مسعود(1383)، میراث فرهنگی و گردشگری آذربایجانشرقی، تبریز.
- - کامبخش فرد، سیف الله(1380)، آثار تاریخی ایران، انتشارات تعاون سازمان میراث فرهنگی کشور ، چاپ اول تهران.
- کسروی، احمد(۱۳۱۷)، آذری یا زبان باستان آذربایجان، انتشارات تابان، چاپ دوم، تهران.
- گدار، آندره (1314)، آثار ایران ، ترجمعه ابوالحسن سرو قد مقدم، چاپ دوم. تهران.
- گیرشمن، رومن(1370)، هنر ایران در دوره پارت و ساسانی، ترجمعه بهرام فره وشی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، تهران.
- مروارید، یونس( ۱۳۷۲) مراغه افرازه رود، انتشارات علمی، ویرایش دوم. چاپ دوم، تهران.
- ورجاوند، پرویز(1384)، کاوش رصدخانه مراغه ، نشر امیر کبیر،چاپ دوم، تهران.
- ورجاوند، پرویز(1355)، نیایشگاه مهری یا امامزاده معصوم ورجوی، مجله فرهنگ معماری ایران، شماره 2 ص 12.
- ویلبر، دونالد(1346)، معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانیان، ترجمه عبدالله فریار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران.
سعید ستارنژاد ـ دانش آموخته کارشناسی باستان شناسی محقق اردبیلی